همسفر







نويسندگان



آثار تاريخي يك عاشق



دوستان عاشق تنها



دوستان عاشق



وضعیت من در یاهو



آمار وب



طراح قالب:



موزیک و سایر امکانات





 

روی قبرم بنویسید کبوتر شد و رفت

زیر باران غزلی خواند ، دلش تر شد و رفت 
 
چه تفاوت که چه خورده است غم دل یا سم
 
آنقدر غرق جنون بود که پر پر شد و رفت 
 
روز میلاد ، همان روز که عاشق شده بود
 
مرگ با لحظه ی میلاد برابر شد و رفت 
 
او کسی بود که از غرق شدن می ترسید
 
عاقبت روی تن ابر شناور شد و رفت 
 
هر غروب از دل خورشید گذر خواهد کرد
 
پسری ساده که یک روز کبوتر شد و رفت...



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






[+] نوشته شده توسط یونس در 22:47 | |